طواف تشبّهى است به فرشتگانى كه پيرامون عرش خداوند دائم در طوافند:
«وَ تَرَى الْمَلائِكَةَ حافّينَ مِنْ حَولِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِم» [1]
«فرشتگان را مىبينى كه بر گرد عرش خدا حلقه زدهاند و پروردگار خود را حمد مىكنند.»
همانگونه كه طواف آن ملائكه در عرش، نشانهی عشق آنها به خداوند است، طواف بنده نيز نشانهی عشق بنده به خداست.
«طِفْ بِقَلْبِكَ مَعَ الْمَلائِكَةِ حَولَ الْعَرْشِ كَطَوافِكَ مَعَ الْمُسْلِمينَ بِنَفْسِكَ حَولَ الْبَيْتِ» [2]
«آن چنانكه جسمت پيرامون بيت خدا دور مىزند، با قلب خود گرداگرد عرش خداوند طواف كن.»
تكرار طواف به منظور پيدا شدن مقام تسليم و عبوديت است، و با حصول اين مرتبه، دريده شدن حجابها و پس از آن آراسته شدن به زينت ذلّت و مسكنت در مقابل حق، تواضع و حلم در مقابل خلق، زهد، سخاوت و قناعت در برابر دنيا (مقام تخليه و تحليه) مىباشد، در آن حال است كه نور خدا در دل او جلوهگر مىشود (مقام تجليه) و راههاى سلامتى يكى پس از ديگرى براى او كشف مىگردد و از ظلمتها (ظلمت صفات رذيله، ظلمت نفس امّاره، ظلمت متابعت از طاغوتهاى انسى و جنّى، ظلمت هوا و هوس، ظلمت غم و اضطراب و...) به نور مطلق كشانده مىشود و مورد عنايت خاصّ خداوند واقع مىگردد كه خواه ناخواه به مقام لقاء و فناء كه همان انتهاى صراط مستقيم است مىرسد:
«قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبينٌ يَهْدى بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَى النُّورِ بِاِذْنِهِ وَ يَهْديهِمْ اِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ» [3]
«قطعاً برای شما از جانب خدا روشنایی و کتابی روشنگر آمده
است. خداوند هرکه را از خشنودی او پیروی کند، بهوسیلهی آن [کتاب] به راههای
سلامت رهنمون میشود، و به توفیق خویش، آنان را از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون
میبرد و به راهی راست هدایتشان میکند.»
پی نوشت ها:
[1]. زمر/75
[2]. مصباح الشريعه، باب22
[3]. مائده/15و16